درد من

درد من از رفتن و هجران نيست،
از جدايي هاي بي پايان نيست،
درد من از آن عتاب هاي تو نيست،
از كرشمه هاي بي حد تو نيست،
چون كه خوب دانم عزيزم،
عاشقي در وصل نيست،
چون كه عاشقانه من بايد كشم ناز تو را،
آن عتاب هاي پر از درد تو را،
درد من از آن همه نيرنگ توست،
از فريب هاي پياپي مكر توست،
از رياكاري و تزويرهاي توست،
ليك جانا فرصتي ده تا تو را پندي دهم،
خوب مي دانم كه از لطف زمان،
جا نمازها شسته اي تو بارها،
شايدم اين كار هر روز تو است،
مكه رفتي،
مشهد و پابوس آن شاه خراسان رفته اي،
جمكران و مسجد و منبر كه ديگر هست خوراك،
چون كه صد آيد نود هم پيش ماست،
ليك مي دانم كه قرآن مجيد ناخوانده اي،
البته داري تو چندين جلد از آن،
بگذريم،
فرصتي ده تا كه خوانم آيه اي از بهر تو،
و مكروا و مكرالله و الله خيرالمكرين،
معني اش اين است عزيزم،مكر تو
بازخواهد گشت به تو،
دير و زود دارد،
وليكن سوخت و سوز در كار نيست


از:حسين جربزه دار-تير89