تو چرا سنگ شدي؟
تو چرا اين همه بي رحم شدي؟
تو گلي،
گل رز،
گل سرخ،
كه با اون عطر خوشت،
كه با اون رنگ و لعاب خوشگلت،
سمبل عشق و صفايي،
سمبل مهر و وفايي،
سمبل پاكي و يكرنگي نابي،
تو گلي،گل سرخ
كه تو روز عاشقا،
واسه دلداده ها،
مثل يه نامه رسون،
واژه دوست دارم رو مي بري،
تو چرا سنگ شدي؟!
يادته روز نخست،
كه منم سه شاخه گل بهت دادم،
گل هاي سرخ و قشنگ،
گل رز،
كه بهت بگم چقد دوست دارم،
يادته؟مي دونم خوب يادته،
اما تو،
با همه گل بودنت،
سرخ بودنت،
رز بودنت،
غافلي از دل من،
دل به اون خارهاي تيزت داده اي،
اما خوبه كه بدوني گل من،
گل واسه،
گل بودنش،تازه و خوش بو بودنش،
به يه باغبون عاشق مثل من نياز داره،
توچرا اين همه بي رحم شدي.
از:حسين جربزه دار-خرداد89
۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه
۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه
زود مرو
نازنينا،مهربانا! بنشين در بر من زود مرو
اي كه ديرآمده اي اندكي باش برم زود مرو
من چه در پاي تو ريزم كه بماني تو عزيز
سر و جانم به فداي قدمايت، بمان زود مرو
اين دو چشم منتظرو تشنه ديدار تو دوست
ساقيا حال چون آمده سيراب كنم زود مرو
دل من خسته و رنجور و پرازغم ز فراقت
مرهمي ده طبيب دلم اكنون تويي زود مرو
عقل و دين داده ام از كف، به راه تو صنم
چون تويي كعبه و مقصود، بمان زود مرو
رمقي نيست در اين جان ز فراق تو عزيز
چون تويي جان من اكنون، بمان زود مرو
از :حسين جربزه دار-خرداد89
اشتراک در:
پستها (Atom)