ارد بزرگ : هيچ دوستي بهتر از تنهايي براي اهل انديشه نيست . كنفسيوس : تاوقتي توقف نكرده ايد ، مهم نيست چقدر آهسته حركت مي كنيد . نيوتن : كسي كه فكر نمي كند ، به ندرت دم فرو مي بندد . مارك تواين : صديق ترين ، بي توقع ترين ، مفيدترين و دائمي ترين رفيق براي هر كسي كتاب است . سهراب سپهري : بهترين چيز رسيدن به نگاهي است كه از حادثه عشق تر است . پائولو كوئليو : هر جا به جستجوي خداوند برخيزي ، او را در همان جا خواهي يافت . محمود دولت آبادي : هنر با عشق شروع مي شود ، با سختي ادامه پيدا مي كند و با درد و رنج به پايان مي رسد . گاليله : هرگز مردي ولو بسيار نادان را نديدم كه از وي چيزي نتوانسته‌ام بياموزم . چارلي چاپلين : در دنيا جاي كافي براي همه هست ، پس بجاي اينكه جاي كسي را بگيري سعي كن جاي خودت را پيدا كني . هميلتون : بر روي زمين چيزي بزرگتر از انسان نيست و در انسان چيزي بزرگتر از فكر او .

۱۳۸۹ مهر ۲۵, یکشنبه

معرفي كتاب:شكوي الغريب

"شكوي الغريب"، عنوان كتابي است تاليف"عين القضات همداني" كه "عفيف عسيران"ضمن افزودن مقدمه اي،نسخه خطي عربي آن را تصحيح نموده و به پيشنهاد انتشارات اساطير،"غلامرضا جمشيد نژاد اول" اين كتاب را به زبان فارسي برگردانده و هم اكنون به زينت طبع آراسته گرديده است.
اين كتاب در واقع مشتمل بر سه بخش مي باشد.بخش نخست همانطور كه پيش تر گفته شد،مقدمه اي است از استاد عفيف عسيران درباره دلايل به شهادت رسيدن عين القضات همداني.عفيف عسيران با توجه به تسلط خود بر افكار،احوال و آثار عين القضات همداني،برخي از عقايد اين عارف برجسته ايراني از جمله:مساله نبوت،مساله پير و مريد،مساله حلول و ... را كه منجر به شهادت وي شده است را بر مي شمرد.
بخش دوم كتاب،متن "شكوي الغريب" مي باشد كه نام كامل آن"رساله شكوي الغريب عن الاوطان الي علماء البلدان" مي باشد و عين القضات آن را در زندان بغداد و چند ماهي پيش از شهادت خود نوشته است و مملو از نكات عرفاني و فلسفي مي باشد.او در اين رساله كه نامه اي سرگشاده به علماي عصر مي باشد،از دگرگوني هاي روزگار و گرفتاري هايش شكوه سر مي دهد و از طريق اين رساله، از خود،عليه علمايي كه به او تهمت زندقه و كفر زده اند،به دفاع مي پردازد.
بخش پاياني كتاب كه عنوان"رساله حقيقت مذهب"را دارا مي باشد و نوشته عين القضات مي باشد،خود شامل سه فصل است.اين بخش مباحثي چون ايمان به خدا و صفات او،ايمان به نبوت و ايمان به آخرت را در بر مي گيرد.
درباره عين القضات:ابو المعالي عبدالله بن محمد ميانجي همداني ملقب به عين القضات همداني، از حكيمان و عارفان ايراني و علماي شافعي در اوايل قرن ششم هجري بود.او كه متولد همدان بود،در همان جا نيز به تحصيل علوم مختلف پرداخت و پس از اندك زماني در ادب و حكمت و فقه متبحر گرديده و شهرتي يافت و البته مورد حسد فقها و متكلمين معاصر قرار گرفت.فلسفه و حكمت طبع حقيقت جوي و كمال گراي او را قانع و راضي نساخت و بحران هاي فكري ناشي از مطالعه فلسفه و كلام او را گرفتار شك و ترديد كرد.تا اين كه آشنايي او با آثار امام محمد غزالي، موجب شد تا او نيز از طريق تصوف راه حلي براي ابهاماتي كه كلام و فلسفه جوابي براي آنها نداشت،بيابد.به دنبال اين امر،آشنايي او با احمد غزالي صورت پذيرفت و از اين زمان بود كه عين القضات تحت تاثير پير و مرشد خود،احمد غزالي،اين عارف و عرفان دان جمال گراي ،آزاد انديش عملا وارد جرگه صوفيه گرديد.عين القضات كه در بيان عقايد خود بسيار بي پروا بود به زودي مورد بدگماني متشرعين قرار گرفت و فقها و متكلمين او را تكفير كردند.از او آثار متعددي به زبان فارسي و عربي بر جاي مانده است.از جمله:رساله جمالي،تمهيدات،مكاتيب كه شامل نامه هاي فلسفي و عرفاني است،زبده الحقايق و رباعيات عين القضات ، يزدان شناخت و نزهه العشاق كه مجموعه اشعار اوست. از خصوصيات بارز نوشته هاي عين القضات سوز و گداز موجود در آنها و استفاده از تعبيرهاي نغز و دلكش صوفيانه مي باشد.
عين القضات را در نهايت در مدرسه اي كه محل تدريس او بود بر دار كردند و همان گونه كه خود آرزو داشت جسدش را با نفت و بوريا آتش زدند.
ما مرگ و شهادت به دعا خواسته ايم/آن هم به سه چيز كم بها خواسته ايم
گر دوست مدد كند به آنچه ما خواسته ايم/ما آتش و نفت و بوريا خواسته ايم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر