چه اهميت دارد كه اگر مي گويد"تا شقايق هست زندگي بايد كرد"،
من كه نيك مي دانم زندگي همچون يك كوچه بن بست بر سر راه من است،
و منم نا خواسته بر سرش ايستاده
و به جبر مي بايست به درونش بروم،
كرده اند تزيين ها،بسته اند آذين ها سراين كوچه دلتنگي ها تا فريبند دل هر نادان را،
به درونش كه روي ظلمات است ظلمات،
نه صداقت نه رفاقت همه جا مهد خيانت،
همه تزوير كنند،همه نيرنگ زنند،
هر چه پيش تر بروي درد ها،آلام همه افزون گردد،
به تهش چون برسي تابلويي خواهي ديد كه بر آن حك شده است كه "بيا"
از:حسین جربزه دار-پاییز84
از:بابك جربزه دار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر